نفس های مامان و بابا
تقدیم به محمد علی عزیز و فاطمه گل . دوقلوهای دوست داشتنی
نفس های مامان و بابا
تقدیم به محمد علی عزیز و فاطمه گل . دوقلوهای دوست داشتنیدرباره من
28 بهمن 1391 ساعت 10:20 خانم فاطمه و 10:22 محمد علی جان پاشون به دنیا باز شد و از اون تاریخ به اینور آسمون آبی تر شده! زمین قشنگ تر شده! لحظه ها شادتر شدن! ................ پسر و دختر قشنگمون ،مامان و بابا خاطرات شیرین کودکی شما رو اینجا ثبت میکنن تا وقتی بزرگ شدید مرورشون کنید و لذت ببرید.به اندازه ی تمام آفریده های خدا دوستتون داریم...
ادامه...
آمار : 16367 بازدید
Powered by Blogsky
اولین قدم ها
امروز 25دی ماه علی گلمون4 قدم تونست راه بره بدون کمک من وبابایی..
دیگه هرچی روی میز بزاریم علی و فاطمه با روی نوک پا وایسادن میتونند دستشونو بهش برسونند
سلام خانومی خوبی گلات چطورن
خدمتت عرض کنم باربد از همون اول خواب خوب و مرتبی داشت تارا ولی کمتر که به مرور خوب شد ولی خوب خوردن شیر توی خواب رو داشتن توی این سنی که هستن طبیعیه بعد یکسالگی یواش یواش باید شیر شبو قطع کنی به خاطر دندناشون البته کار سختیه چون بچه ها به شیر توی خواب خیلی وابسته هستن
اگه بچه مشکل خاصی نداشته باشه مغعمولا شبا خوب می خوابه
سلام عزیزم من به توصیه دکتر تا یکسالگی فقط بهشون شیر خشک دادم وبعد از اون بجاش شیر پاستوریزه یا شیر تازه استفاده کردم ..... شیشه رو هم تا 33 ماهگی بیشتر نخوردن( یعنی ترکشون دادم این بار به اختیار خودم ) الان هم یا توی لیوان می خورن یا شیر نی دار
سلام عزیزم خوبی مبارک باشه قدم برداشتنای گل پسر ایشالا که همیشه به راه خیر قدم برداره
خدمتت بگم تارا تا 11 ماهگی شیر منو خورد بدلیل اینکه دندونای بالاییش اومدن و منو گاز می گرفت سینه ام زخم شد و یه هفته نتونستم شیر بهشون بدم بعد از اون تارا خودش شیر نخورد باربد اما تا 21 ماهگی خورده باز هم خودش دیگه نخوردیعنی من هیبچ کدومشون رو با میل خودم از شیر نگرفتم
شیر خشک هم به تجویز پزشک از همون یه ماهگی خوردند چون شیر من کم بود برای هر دوشون