نفس های مامان و بابا
تقدیم به محمد علی عزیز و فاطمه گل . دوقلوهای دوست داشتنی
نفس های مامان و بابا
تقدیم به محمد علی عزیز و فاطمه گل . دوقلوهای دوست داشتنیدرباره من
28 بهمن 1391 ساعت 10:20 خانم فاطمه و 10:22 محمد علی جان پاشون به دنیا باز شد و از اون تاریخ به اینور آسمون آبی تر شده! زمین قشنگ تر شده! لحظه ها شادتر شدن! ................ پسر و دختر قشنگمون ،مامان و بابا خاطرات شیرین کودکی شما رو اینجا ثبت میکنن تا وقتی بزرگ شدید مرورشون کنید و لذت ببرید.به اندازه ی تمام آفریده های خدا دوستتون داریم...
ادامه...
گل پسرم
محمد علی کوچولو الان۳ روزه که دندون 
دومشم بیرون زده 
الان۲تا دندون خوشمزه لثه پایین دراومده. 
گلم خیلی داره اذیت میشه الان چند وقتیه دیگه ازون خنده های قشنگش خبری نیست 
و همش بهونه میگیره چون دندون های بالاشم میخواد در بیادو اذیتش میکنه.....
گل دخمرم
عزیز دلم از دندون دراوردن ازش خبری نیست 
ولی با داداشی یاد گرفتن چند ثانیه بدون کمک ما بشینند...
شیطون مامان
علی مامان از موقع که سینه خیز یاد گرفته ما همیشه دیگه زیر مبل ها دنبالش میگردیم ماشاا... خیلی شیطون شده....
هییییییس علی کوچولو داره اخبار میبینه
خبر جدید
خبر خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز یه دندون کوجولوی
بامزه نوکش از زیر لثه علی جون بیرون زده ،کلی خوشحال شدیم ....
حالا منتظریم تا نوبت آبجی فاطمه بشه .....
علی گلم
محمد علی جون در شش ماه و چهار روزگی اش تاریخ یک شهریور 92 سینه خیز رفتن را شروع کرد و حالا هم دیگه واسه خودش کلی مسیر میتونه بره اما سرش دائم به پایه های مبل می خوره .
1ماهگی نوگلامون
اولین باری بود که ای دوتا جیگر حموم رفته بودن .ازهمون اول علی حموم رو خیلی دوست داشت ولی خانوم فاطمه از حموم خیلی میترسه و گریه میکنه .. 
اولین عکس بعد از تولد جیگرا
علی جونی فردای همون روز از بیمارستان با مامانی مرخص شد خدارو شکر هیچ مشکلی نداشت . گلم خیلی کوچولو بود وزنش2/450gبود
الهی بمیرم خانوم فاطمه تنفسش یه مقدار مشکل داشت به خاطر همیش مجبور شدن یه هفته در دستگاه بزارنش تا تنفش منظم شه ......وزنش موقع به دنیا امدن 2/950g بود خداروشکر حالش خوب شد روز مهمونیشون از بیمارستان مرخص شد
/ راستی علی هم به خاطر زردی بالایی که داشت یه روز تو بیمارستان بستری بود/
